بچه دو ساله انقدر حاضر جواب؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
امروز صبح طبق معمول آروین رو باباش برد خونه مادرم اینا حدود ساعت 9صبح زنگ زدم خونه مادرم اینا ببینم آروین صبحانه اش رو خورده یا نه ؟ مامانم گفت آره صبحونه اشو خورده پوشاکشو 5 دقیقه پیش عوض کردم اما باز دوباره خودش داره پوشاکشو باز میکنه بهش میگم نکن مامان جون من خسته شدم چرا اذدیت میکنی مگه نمیدونی من آرتروز دارم دست و پاهام درد میکنه میگه مامان جون خواهشا گریه نکن برو بگیر بخواب!!!!!!!!!!!!!!!!!!! یک ساعت بعد برادرم زنگ زده میگه به آروین میگم پشت مبلها نره میگه شما عطوتت ندارین مهلبونی ندارین ( منطورش اینه شما عطوفت ندارید مهربونی ندارید آخه بچه دو ساله هم انقدر حاضر جواب میشه ...